علم تحلیل شبکه به مطالعه و کشف چنین ویژگیهای مشترکی میپردازد. شبکه های اجتماعی گونه هایی خاص از شبکه ها هستند که روابط اجتماعی (روابط خویشاوندی، دوستی، همکاری، علاقه، روابط مالی، سلایق و …) افراد را در یک اجتماع به تصویر میکشند. در این مبحث به شرح و تفسیر اصطلاحات فنی(terminology) بکار گرفته شده در تحلیل شبکه های اجتماعی و ابزارهای تحلیل شبکه های اجتماعی پرداخته خواهد شد.
-
جدول اصطلاحات علمی تحلیل شبکه های اجتماعی
اصطلاح لاتین | ترجمه اصطلاح | تعریف | توضیح یا مثال |
Network (graph) | گراف شبکه اجتماعی | گراف شبکه اجتماعی | |
Node, vertex, points | گره یا راس | هر گراف از یک سری عناصر درست شده که به هر یک گره یا راس میگوییند. و با حرف V نمایش داده میشود. | |
edges, arcs, lines | یال یا ارتباط | در هر یک گره ها یا موجودیتی به نام یال با هم مرتبط میشوند که با حرف E نمایش داده میشود. | |
graph theory
|
تئوری گراف | علم آشنایی باگراف | |
Social Networks Analysis | تحلیل شبکه های اجتماعی | روش هایی هایی که برای تحلیل شبکههای اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرند. | Gephi |
Open-Source tools | ابزارهای متن باز | نرم افزارهایی که سورس کد برنامه آنها در دسترس عموم قرار دارد. | مثل لینوکس و جاوا- Gephi |
Strongly Connected Components | اجزای قویا همبند گراف | زیرگرافهایی از نودهای گراف که هر نود آن زیرگراف به تمام نودهای دیگر گراف مسیر دارد. | |
Community | انجمن | گروه بندی نودهای گراف. نودهایی که ارتباطات زیادی با هم دارند و میتوانند به صورت یک گروه متحد در نظر گرفته شوند. | |
Community Detection | تشخیص انجمن | روشی مانند خوشه بندی برای تشخیص نود هایی که در یک انجمن قرار دارند. که این روش دارای الگوریتم های متنوعی هست. | |
Community diameter | قطر انجمن | حداکثر طول کوتاهترین مسیر بین هر دو گره دلخواه در انجمن. | هر چه قطر انجمن کمتر باشد نشان از چگالی بیشتر و ارتباطلات قویتر بین اها می باشد . |
Overlapping Communities | انجمنهای همپوشان | گروه بندیهایی در گراف که نودهای مشترک دارند. | |
Force atlas algorithm | روش اطلس نیرو | از روشهای بازنمایی بصری گراف که مبتنی بر نیروی جاذبه و دافعه اجرام آسمانی گراف را رسم میکند | |
Fruchterman-Reyngold algorithm | الگوریتم Fruchterman-Reyngold | از روشهای بازنمایی بصری گراف که به نام پدید آورندگانش معروف شده است. | |
Tifan-Hu algorithm | الگوریتم Yifan-Hu | از روشهای بازنمایی بصری گراف که به نام پدید آورندگانش معروف شده است. | |
OpenOrd algorithm | الگوریتم OpenOrd | از روشهای بازنمایی بصری گراف که جزو روشهای مبتنی بر نیرو هم هست. | |
Blondel algorithm | الگوریتم Blondel | سریعترین روش تشخیص انجمنها که به الگوریتم Louvaine هم معروف است. | |
Link prediction, Edge Prediction | پیش بینی لینک | پیش بینی ارتباطاتی که در آینده میان نودهای گراف آغاز خواهد شد و یا تغییر خواهد کرد. | |
Diffusion Analysis | تحلیل انتشار | بررسی مسیرهای انتشار در یک شبکه | مثلا انتشار خبر و تحلیل الگوهای مختلف نودهایی که در این فرایند انتشار تحت تاثیر قرار گرفتهاند. |
Dynamics Analysis | تحلیل دینامیکی | تحلیل نحوه اضافه شدن و یا کم شدن نودها و یالها در شبکه در طول زمان | |
Social Networks Analysis | تحلیل شبکههای اجتماعی | روشهای ریاضی که برای کاوش شبکههای اجتماعی و استخراج اطلاعات از آنها استفاده میشود | |
Graph snapshot | تصویر گراف | توپولوژی گراف ثابت شده در یک زمان خاص. ساختار گراف ممکن است در طول زمان تغییر کند. تصویر گراف ساختار فریز شده آن است. | |
Graph Topology | توپولوژی گراف | شکل اتصالات نودها در گراف، ساختار گراف | |
Degree | درجه | یکی از معیارهای مرکزیت نودها که عبارت است از تعداد یالهای متصل به هر نود |
|
Out-degree | درجه خروجی | تعداد یالهای خارج شونده از هر نود | |
In-degree | درجه ورودی | تعداد یالهای وارد شونده به هر نود | |
Sub graph | زیرگراف | زیرمجموعهای از نودهای گراف به همراه یالهای میان آنها | |
Thread | زنجیره | دنبالهای از نودها که در فرایند انتشار در شبکه درگیر بودهاند. نودهای درگیر معمولا شکل یک گراف درخت مانند دارند. | |
Network | شبکه | گرافی که یالهای آن جهت دار هستند | |
Social Network | شبکه اجتماعی | هر شبکهای که به نحوی ارتباطات اجتماعی را بازنمایی میکند. | |
Clustering coefficient | ضریب خوشه بندی | ضریبی که نشان میدهد دوستان یک نود از گراف خودشان جقدر با هم دوستند (برای گرافهای بدون جهت) | نسبت تعداد یال ها ی بین گره های همسایه به تعداد یال های ممکن بین گره های |
Transitivity Coefficient | ضریب تراگذاری | ضریبی که نشان میدهد اگر فرد A با B دوست باشد و B با C چقدر احتمال دارد A نیز با C دوست باشد (برای گرافهای جهت دار). | |
Rich-club coefficient | ضریب باشگاه پولداران | ضریبی که نشان میدهد نودهایی که دارای تعداد لینک زیادی هستند چقدر احتمال دارد با نودهایی که آنها هم دارای تعداد لینک زیادی هستند دوست باشند. | |
Random Walk | گام برداری تصادفی | حرکت روی نودهای گراف به صورت تصادفی با شروع از یک نود و انتخاب یکی از یالهای متصل به آن نود بر اساس یک توزیع احتمالی و رفتن به نود متصل به آن یال و تکرار این عمل | |
Graph | گراف | ساختاری ریاضی برای نشان دادن وجود و یا نوع ارتباطات میان چند موجودیت | |
Undirected graph | گراف بدون جهت | گرافی که در رابطه نودهای آن جهت وجود نداشته باشد | مثل رابطه دوستی |
Directed graph | گراف جهت دار | گرافی که یالهای آن مبدا و مقصد داشته باشند یعنی از نود مبدا شروع شده و به نود مبدا خاتمه یابند. در این حالت رابطهای که گراف آن را بازنمایی میکند جهت دارد | مانند گراف تاثیر که از سمت تاثیرگذار به تاثیر پذیر رسم میشود. |
Graph density | چگالی گراف | نسبت تعداد یالهای موجود گراف به تعداد یالهای ممکن آن که نشان از انبوه بودن یا خلوت بودن یالها دارد. | |
Sparse graph | گراف خلوت | گرافی که چگالی یالهای آن کم است | |
Dense graph | گراف متراکم | گرافی که چگالی یالهای آن زیاد است | |
Vulnerability centrality | معیار آسیب پذیری | یکی از معیارهای مرکزیت نودها که میزان افزایش متوسط فاصله نودهای یک گراف را در صورتی که نود خاصی از آن حذف شود اندازه میگیرد. | |
Degree Centrality | معیار درجه | تعداد رابطه های مستقیمی که یک گره دارد . | |
Betweenness Centrality | معیار بینابینی | یکی از معیارهای مرکزیت نودها یا یالها که عبارت است از تعداد دفعاتی که یک نود یا یک یال بر روی کوتاهترین مسیر میان نودهای مختلف یک گراف قرار میگیرد.-محل افرادی که توانایی مرتبط ساختن با جفت ها و گروه های دیگر را دارند نشان می دهد . | |
Closeness centrality | معیار نزدیکی | فاصله متوسط یک نود از بقیه نوهای گراف-گره ای که می تواند از طریق مسیر های کوتاهتر به تعداد گره بیشتری برسد . | |
Eigen-vector Centrality | معیار بردار ویژه | از معیارهای مرکزیت نودها که با استفاده از بردارهای ویژه ماتریس مجاورت گراف، اهمیت نودها را محاسبه میکند.نود های مرکزی را نشان می دهد .
|
|
Vitality measure | معیار حیاتی بودن | طیفی از معیارهای مرکزیت نودها که میزان حیاتی بودن یک نود یا یک یال را از منظر یک معیار مرکزیت خاص اندازه گیری میکند بدین ترتیب که آن معیار مرکزیت را برای گراف در حالتی که نود یا یال مزبور در گراف حضور دارد با حالتی که غایب است مقایسه میکند و در حقیقت میزان حساسیت گراف را به وجود یک یال یا نود اندازه گیری میکند. | |
Page-Rank Centrality | معیار رتبه صفحه | یکی از معیارهای مرکزیت نودها که توسط موتور جستجوی گوگل برای ارزیابی نتایج جستجو استفاده میشود. | |
Power centrality | معیار قدرت | یکی از معیارهای مرکزیت نودها که قدرت نودها را وابسته به قدرت نودهای متصل به آن میداند. | |
Random-walk centrality | معیار گام برداری تصادفی | طیفی از معیارهای مرکزیت که محاسبات را بر اساس نمونه برداری تصادفی با گام برداری روی گراف انجام میدهد | |
Motif | موتیف | زیرگرافهای تکرار شونده در گراف. | |
Graph Visualization | نمایش گراف | بازنمایی بصری گراف به نحوی که نودهای مرتبط کنار هم رسم شوند. | مانند روش اطلس نیرو |
Random Sampling | نمونه برداری تصادفی | کوچک کردن گراف با استخراج تعداد محدودی از نودها و یالها به گونهای که مشت نمونه خروار باشد. نمونه برداری معمولا برای ساده سازی محاسبات انجام میگیرد. | |
Node/vertex | نود | از اجزای گراف که برای بازنمایی موجودیتها استفاده میشود و با دایره علامت گذاری میشود. | |
Edge/ties/edge/links | یال | خط ارتباطی میان دو نود در گراف که میتواند جهتدار یا بیجهت، وزندار یا بیوزن باشد. | |
Edge weight | وزن یال | عددی که در گرافهای وزن دار روی هر یال نوشته میشود و نشان دهنده شدت و حدت رابطه میان نودهای دو سر یال است مثل میزان قدرت ارتباط، فاصله و میزان شباهت نودها | |
Node property | ویژگی نود | اطلاعاتی در مورد خصوصیان نودها که در گرافهای برچسب دار به نودها اضافه میشود. | |
Bridge | پل | به یالی گفته می شود که پل باشد و اگر حذف شود باعث می شود ار تباط قطع شود . | |
Local bridge | پل محلی | به یالی گفته می شود که دو سر آن دوست مشترکی نداشته باشند و اگر یال حذف شود فاصله بین انها به بیشتر از ۲ افزایش می یابد .بر خلاف bridge در local bridge حلقه وجود دارد . | |
Cohesion | پیوستگی | درجه ای که افراد با دیگران مستقیما در ارتباطند . | |
Structural cohesion | پیوستگی ساختاری | حداقل تعداد اعضایی که اگر حذف شوند گروه قطع می شود . | |
Structural eqivalence | تساوی ساختاری | به موقعی گفته می شود که گره ها یکسری ارتباطات مشترک داشته باشند . نیاز نیست بینشان یک یال وجود داشته باشد . | |
Structural hole | حفره ساختاری | استراتژی هست که یک یا چند لینک با هم دیگر به نقاط وصل شوند . | |
Clique | دسته | افراد یک دسته همدیگر را می شناسد و با هم مستقیما در ارتباطند . | |
Flow betweenness centrality | جریان مرکزیت بینابینی | درجه مشارکت یک گره در جمع ارتباطات بین جفت گره ها (نه خود گره ) | |
Path length | طول مسیر | فاصله بین جفت گره در شبکه | |
Prestige | شهرت | در یک گراف جها دار مرکزیت داده ها را نشان می دهد . | |
Radiality | شعاعی | درجه ای که یک شبکه تکی به یک شبکه کلی می رسد و اطلاعات را در اختیار آن قرار می دهد . | |
Reach | رسیدن | درجه هر نود شبکه که می تواند به دیگر نودها برسد. |
--------------------------------------------------
منبع : خانه بیگ دیتای ایران